به گزارش خبرگزاری مهر، شب گذشته در اولین جلسه از سلسله نشست های «فاطمه و جامعه امروز ما» در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی ، مرتضی باقری در سخنانی با عنوان ظرافت هایی از حیات حضرت فاطمه زهرا، ابتدا با اشاره به بررسی مکاتب فکری و ادیان الهی گفت: ظرفیت و شخصیت اصلی بنیان گذاران مکاتب و ادیان، نقش مهمی در تکوین مکاتب داشته است. اگر به حضرت ابراهیم، عیسی، موسی و انبیای دیگر نگریسته شود، شخصیت بنیانگذاران این ادیان و پتانسیل موجود در این افراد و افراد نزدیک به آنان، کاملا در شکل گیری آن راه و ترسیم و پیشبرد اهداف جلوه گر است.
این پژوهشگر میدانی تاریخ اسلام، پس از توضیحاتی در خصوص شرایط زندگی حضرت عیسی ع به زندگی پیامبر مکرم اسلام (ص) پرداخت و گفت: در ۲۳ سال حیات نبوی پیامبر اکرم نمی توانیم جزئیات تاریخی آن را مد نظر قرار ندهیم. به طور قطع شخصیت کسانی مانند حضرت فاطمه زهرا (س) که ۱۸ سال یا به تعبیری ۲۰ سال از این ۲۳ سال را درک کرده، تاثیر گذار بوده است. هرچند در مکتوباتی که به دست ما رسیده است، ما از زندگی ایشان کم شنیده ایم، اما طبق مستنداتی که وجود دارد تولد ایشان در سخت ترین شرایط بعثت، یعنی سه سال اول بود که هنوز دعوت علنی پیامبر آغاز نشده بود.
باقری ادامه داد: بعد از علنی شدن دعوت، آزار و اذیت مشرکین قریش آغاز می شود. یک نقل از تاریخ ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) سال پنجم بعثت است، یعنی دقیقا در اوج آزار و اذیت ها و رنج ها و مرارت ها خداوند به ایشان تحفه ای عنایت می کند که از نظر روحی باعث تقویت شخص پیامبر می شود. ما اگر تاریخ جاهلیت را بررسی کنیم، یکی از نمادهای آن، احساس حقارتی است که از داشتن زن و فرزند دختر احساس می کنند. من حتی دربررسی های میدانی محلی را پیدا کردم که قبرستان دختران زنده به گور شده است.
وی با اشاره به فضای عرب جاهلی ادامه داد: زندگی پیامبر(ص) و خدیجه (س) با وجود فاطمه (س) دگرگونه شده است. من شاید اسناد ۱۲ یا ۱۳ قرن هجری را زیر و رو کردم و هیچ سندی پیدا نکردم که آیا زینب، رقیه و ام کلثوم دختران پیامبر بوده اند یا دخترخوانده های ایشان. در واقع کسی نمی تواند به طور قطع و یقین بگوید این سه نفر دختران پیامبر بوده اند و از نظر تاریخی در این زمینه تردید وجود دارد. در حقیقت سوال اینجاست که این دختران، فرزندان خدیجه از دو همسر قبلی بوده اند یا فرزندان خود پیامبر؟
باقری افزود: درواقع مسئله اینجاست که در شرایطی که عرب دختران را زنده به گور می کرده است، پیامبر حتی دختران همسر خودش را هم آنچنان در آغوش خود تربیت کرده که تاریخ مردد شده است اینها دختر او هستند یا دختر همسرش. این حوادث لطافت شخصیت بنیان گذاران یک دین را در فضایی که آن آیین رشد کرده، نشان می دهد.
این نویسنده در ادامه با اشاره به ۸ سال اول زندگی حضرت زهرا گفت: در این دوران ما سه سال حضور مسلمانان در شعب ابی طالب را داریم. در همین سه سال است که عموی پیامبر و حضرت خدیجه(س) از دنیا می روند که آن سال، عام الحزن نامیده می شود. همچنین جزئیاتی که از گزارش وضعیت آنها در محاصره موجود است، نشان دهنده اوج سختی است. در این سه سال که کودکی حضرت است شرایط به شدت سخت بوده است. بعد از فوت مادر نیز جز حضرت فاطمه همدمی برای پیامبر دیده نمیشود و هرچه در تاریخ از آزاری که در مسیر مسجد الحرام تا خانه پیامبر میبنیم، حضرت زهرا شاهد آن بوده است.
باقری همچنین خاطر نشان کرد: آنقدر فشار در آن دوران شدید بوده است که پیامبر بهترین اصحاب خود را به حبشه می فرستد. اما دراین دوره حضرت فاطمه (س) کسی است که همراه پیامبر بوده و شاهد رنج و مرارت رسول خدا بوده است. آیا این امکان پذیر است که چنین بانویی تنها شنونده باشد؟
وی با تاکید بر اینکه تنها همدم پیامبر در آن دوره حضرت فاطمه(س) بوده است، گفت: این شرایط تا لیلة المبیت ادامه داشته است؛ شبی که مشرکین چاره ای جز هم قسم شدن برای قتل پیامبر ندیدند که پیامبر آگاه شدند و گریختند. ما فکر می کنیم هدف آنها تنها قتل پیامبر بوده است، در حالی که آنها به دنبال براندازی ریشه اسلام بوده اند. از ماجرای لیلة المبیت تنها دو نفر اطلاع داشته اند، حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) که در کمتر منبعی دیده می شود که به آگاهی ایشان اشاره شده باشد. حتی اتفاقی که می افتد و مشرکان به خانه پیامبر می ریزند، در مقابل دید حضرت زهرا (س) رخ داده است.
باقری ادامه داد: همه این حوادث مکه و مدینه راکه می بینیم، متوجه می شویم حادثه ای نبوده است که حضرت زهرا در آن حضور نداشته باشد. حتی حادثه بدر را ببینید که در چه شرایطی حضرت زهرا هر لحظه باید مترصد قتل پدر و بسته شدن پرونده اسلام می بود. بعد از آن هم ماجرای ازدواج حضرت زهرا پیش می آید که در آن مورد هم مسائلی وجود دارد. از جمله اینکه در برخی منابع صراحتا چنین ذکر شده است که پیامبر با وجود خواستگاران بسیاری که حضرت داشته، عنوان کرده است که من دراین مورد منتظر قضای الهی هستم.
این پژوهشگر تاکید کرد: ببینید تا چه حد حضور حضرت فاطمه (س) مهم بوده است که حتی در ازدواج ایشان خداوند دخیل بوده است. بعد از آن حضرت امام حسن (ع) به دنیا می آید. یک ماه بعد از آن مهم ترین جنگ یعنی جنگ احد اتفاق می افتد. هرکس باشد می گوید حداقل به خاطر فرزند یک ماهه، همسرش از حضور در جنگ معاف شود. اما ما قهرمانانه ترین حضور حضرت علی (ع) را در جنگ احد داریم.
وی با اشاره به جنگ احد گفت: در آن جنگ است که شایعه کشته شدن پیامبر پخش می شود و بسیاری از مسلمانان می گریزند، در آن شرایطی که تنها حضرت علی (ع) باقی مانده بود، حضرت زهرا (س) با عمه خود در صحنه جنگ احد حضور پیدا می کند و بدن پیامبر را که زخمی شده بود، تیمار می کند.
باقری در ادامه با بیان توضیحاتی در خصوص غزوه خندق گفت: در آن غزوه که همه برای برکندن ریشه اسلام جمع شده بودند، حضرت زهرا چنان حضور پررنگی داشته است که در آنجا مسجدی به نام ایشان تاسیس شده است. در واقع این ها همه نشان دهنده این است که در کنار سختی ها و مرارت هایی که وجود دارد حضرت تا چه حد در کنار همسر و پدر خود حضور داشته است. همه این مسائل نشان از نقش استثنایی حضرت زهرا دارد. تا حدی مقام ایشان بالا بوده است که شخصی مانند سلمان فارسی نزد ایشان تلمذ می کرده است.
وی با اشاره به سخن گفتن حضرت زهرا با ملائکه نیز گفت: این مسئله ای نیست که نتوان آن را درک کرد، چرا که در قرآن نمونه آن برای حضرت مریم نیز گفته شده است. مشکل اینجاست که نوعا در هر دوره مورخان تنها مسائل سابق گفته شده را بازگو می کنند و پژوهش جدیدی نمی کنند. بدون آنکه بررسی کنند مثلا این که پدر دست دختر خود را می بوسیده، در چه شرایطی بوده است، در شرایطی که دختر داشتن ننگ به حساب می آمده است. در شرایطی این دختر مظهر معارف می شود نشانه ای از عظمت شخصیت روحی و عرفانی ایشان است.
باقری با تاکید بر اینکه ما از حضرت زهرا تنها چهره زنی محجوب و در خانه را نداریم گفت: البته شرح بسیاری از زحمات ایشان در خانه گفته شده است، اما اینها در کنار مسئولیت های اجتماعی ایشان بوده است. اگر خطبه فدک را هم ببینید، متوجه خواهید شد ایشان تا چه حد شخصیتی حاضر در اجتماع داشته است.
وی با اشاره به اینکه باید چهره حضرت زهرا، به عنوان چهره ای مستقل از پیامبر معرفی شود، گفت: باید دانست که نقش ایشان به عنوان مایه امید و تکیه گاه پیامبر در شکل گیری مکتب چنان موثر بوده که ائمه فرمودند ما حجت خداییم بر مردم و فاطمه زهرا حجت خداوند برماست.
مجید معارف از دیگر سخنرانان این نشست درباره معیارهای ایمان در الگوی حضرت زهرا(س) گفت: ما به اعتباری مسلمانیم و به اعتباری مومنیم. ما دو واژه اسلام و ایمان داریم که در قران و روایات ما کاربرد مکرر دارند.
وی با اشاره به جلد دوم کتاب کافی که باب هایی درباره ایمان دارد، گفت: اگر در قرآن و منابع اسلامی کاوش کنیم، در می یابیم واژه های ایمان و اسلام، حداقل به دو معنا استعمال شده است. به طور مثال اسلام، یک معنای لغوی که حقیقت اسلام بودن دارد و معنای دیگر آن اصطلاحی است. آنجا که خداوند درباره حضرت ابراهیم صحبت می کند؛ معنای لغوی را مد نظر دارد که یعنی حقیقتا تسلیم بودن. گاهی هم معنای مصطلح آن مدنظر است که تنها به معنای گفتن شهادتین است و آیه « قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...» معروف ترین اشاره به این معناست.
این استاد علوم قرآن و حدیث، با اشاره به عبارت ایمان نیز گفت: ایمان گاهی به معنای باور قلبی است و در بسیاری از موراد به معنای اسلام است. به نظر بنده همه مواردی که در قرآن آمده است «یا ایها الذین آمنوا» گویی همان «یا ایها المسلمون» است. دلیل این موضوع این است که خداوند به برخی از متخلفان، مومن می گوید که به نظر می رسد کل مسلمانان مدنظر است نه تنها مومنان واقعی.
معارف با اشاره به روایات امامان درباره ایمان، ادامه داد: رابطه اسلام و ایمان همانند رابطه مسجد الحرام و کعبه است و هر یک از آن ها کارکردهایی دارند.
وی با اشاره به کارکردهای اسلام و مسلمانی تصریح کرد: امام صادق (ع) می فرمایند «اگر تو مسلمان باشی خون تو محفوظ است» یعنی باید از امنیت لازم برخوردار باشی. و باور به اسلام و ایمان به معنای آن است که این باور در فرد نوعی روحیه صبر، توکل، یقین، خداترسی و معصیت گریزی در او ایجاد کند.
معارف ادامه داد: امام صادق (ع) در همین روایت می افزایند «والثواب من الایمان» به این معنا که اجر خداوند به دلیل وجود روحیه مومنانه است. اگر بپذیریم هر مومنی مسلمان است، اما هر مسلمانی الزاما مومن نیست؛ باید تلاش کنیم در زمره مومنان باشیم.
وی با طرح این پرسش که آیا ایمان شاخصه های ویژه ای دارد یا نه؛ تصریح کرد: اگر بپذیریم ایمان همان باور قلبی است، این پرسش مطرح می شود که باور قلبی به چه چیزی؟ بسیاری از افرادی که ما در حال حاضر به آن ها داعش میگوییم و در صدر اسلام به آن ها خوارج می گفتند، به یک رشته مسائلی باور داشته و دارند و تا پای جان برای آن ها می جنگند. ایمان به چه چیزی در بحث ماهیت شناسی آن؛ نکته ای کلیدی است. بنابراین هر ایمانی مدنظر ما نیست؛ بلکه ایمانی مد نظر ماست که نجات بخش باشد و ان شاء الله ما را به بهشت برساند.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران درباره دیدگاه امامان شیعه نسبت به ماهیت ایمان، افزود: در دوره ای که فرق مختلف اسلامی بر سر این موضوع اختلاف نظر داشتند، ائمه ما دو شاخصه برای ایمان مشخص کردند؛ اول اینکه ایمان؛ اعتقادی است که از سرچشمه ولایت اهل بیت عبور کرده باشد. دوم، تعبد به فرائض دینی، انجام آن و اجتناب از معاصی؛ چراکه ممکن است فردی خود را به اهل بیت وابسته بداند اما در انجام فرائضی مانند نماز و زکات و ... بی اعتنا باشد. آیا ما می توانیم به چنین افرادی، حین معصیت مومن بگوییم؟! در اینجا تفاوت نظرهایی میان فرق اسلامی ایجاد می شود.
وی در ادامه با اشاره به رویکرد عملگرایانه خوارج درباره معصیت مسلمانان که آن را برابر با کفر می دانستند؛ گفت: در مقابل آن ها عده ای بر این باور بودند ایمان ارتباطی با عمل ندارد که به آن ها مرجئه می گفتند. در میان این دو رویکرد، تفکر اعتدالی معتزله نیز وجود داشت که معتقد بودند مرتکب کبائر نه مومن است و نه کافر، بلکه فاسق است. اگر توبه کند به مومنان ملحق می شود اما اگر چنین نکند و در همان حال از دنیا برود به کفار ملحق می شود و باوری به شفاعت نیز نداشتند. در چنین بستری امام صادق معتقد است مرتکب کبائر مسلمان است، نه مومن.
معارف با اشاره به روایتی از امام باقر (ع) درباره عبادت انسانی، گفت: فردی که هر شبش را به عبادت بیدار باشد، هر روز را روزه بگیرد، نه تنها خمس و زکات بلکه تمام اموالش را در راه خدا دهد، هر سال به مکه مشرف شود اما امام و ولایت ولی خدا را نشناسد؛ به چنین فردی نمی توان اهل ایمان گفت. فردی را تصور کنیم که محب اهل بیت اما خطاکار است، این فرد را نیز نمی توان اهل ایمان دانست؛ به تعبیر امام صادق چنین فردی مسلمان است.
وی با اشاره به اینکه اگر قرار بود ایمان به صرف شهادتین ایجاد شود، دیگر حلال و حرام موضوعیت پیدا نمی کرد، اضافه کرد: فردی که به دلیل انجام خطایی دستش قطع می شود یا بر او حد جاری می شود را نمی توان مومن دانست. خداوند فردی عزیز تر از مومن نیافریده است و اگر فردی مومن است، ملائکه خادم او می شوند. ایمان لوازمی از عمل دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به روایتی از امام صادق درباره حقیقت ایمان، گفت: حضرت معتقد بودند حقیقت ایمان، این است که خداوند مورد اطاعت قرار گیرد و معصیتی مرتکب نشود که به زعم من این خود تعریفی بر ماهیت ایمان است.
معارف با بیان اینکه اگر بپذیریم ایمان دو شاخصه قوی ایمان به ولایت و انجام فرائض و پرهیز از معاصی دارد؛ گفت: این دو شاخصه را در شخصیت بانو حضرت زهرا (س) می بینیم.
وی در پایان، به خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه که حضرت امیر (ع) در غم از دست دادن حضرت زهرا(س) خطاب به پیامبر می فرمایند، اشاره کرد.
سلسله نشست های «فاطمه و جامعه امروز ما» که از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی، انجمن اندیشه و قلم و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار می شود، امشب با سخنرانی حجج اسلام مهدی مهریزی و محمد پروازی از ساعت ۱۹:۳۰ در محل سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی واقع در خیابان استاد نجات الهی، نبش ورشو ادامه می یابد.
نظر شما